انسان شناسی و فرهنگ

بایاتی های آذربایجان (2)

در نوشته پیشین به معرفّی بایاتیها به عنوان یکی از ادبیات شفاهی مردم آذربایجان پرداختیم ،نوعی از فرهنگ عامه که مردم آذربایجان قرن ها سینه به سینه و نسل به نسل آن را حفظ کرده و برای ما به یادگار گذشته اند.

میراثی که به خوبی توسط آباء و اجدادمان به ارث رسیده است و اینک وظیفه ما حفظ و انتقال آن به نسل های دیگر است، وظیفه ای بسیار سنگین تر از گذشته ،چرا که امروزه با از یاد بردن ارزش های فرهنگی و معنوی نسل های پیشین به مانند:فولکلورها،ادبیات شفاهی و موسیقی بومی ، جامعه ما از لحاظ فرهنگی و هنجاری دچار مشکلات فراوانی شده است.به راحتی می توان در جامعه امروزمان عدم احترام به بزرگان ، والدین و علی الخصوص عدم رعایت آداب اجتماعی را به خوبی مشاهده کرد. ناهنجاریهایی که با فراموش کردن ارزش های فرهنگی ،روز به روز تشدیدتر خواهد شد.

حال باید دید کارکرد بایاتیها در تنظیم نوع روایط خانوادگی و اجتماعی و توصیه به احترام بین افراد چه بوده است؟!

بو یئرده گولن اولسا،

تریمی سیلن اولسا،

قارداشلیق گوزل شیئدیر

قدرینی بیلن اولسا

این بایاتی چه زیبا و چه دلنشین به نقش و ارزش برادر در خانواده اشاره می کند.در روزگاری که حرف اول و آخر جامعه ما پول شده است،آیا نباید به مانند سابق از بایاتی ها که حافظ فرهنگ و ثبات خانواده ها بوده است استفاده دوباره کرد.

فرض کنیم در خانواده ای در سالیان گذشته اختلاف کوچکی بین خواهر و برادر پیش می آمد و پدر خانواده با دیدن این صحنه ،بایاتی زیر را برای آنها می خواند.

بیر قوش گلیر آغداشدان

خبر ورین قارداشدان

قارداش باجی دان دویسا،

باجی دویماز قارداشدان.

عاطفه و محبّت همیشگی خواهران سرزمین ما نسبت به اعضاء خانواده و خصوصاً برادر مضمون این بایاتی می باشد که در بایاتی دیگری بالعکس آن نیز حاکم است و نشان از دلبستگی برادر به خواهر و یا خواهران خود دارد.

هر ائوده آچیلار قیزیل گول کیمین

عطرینی باهاردان آلار باجیلار

آنالار دونیادان کوچ ائدن زامان

قارداشا بیر آنا اولار باجیلار…

عشق و محبّتی که در خانواده های قدیمی وجود داشت ، بخش اعظمی را مدیون ادبیات شفاهی به مانند بایاتیها بوده است که با نوای موسیقیایی و عاشیقی پیام خود را به افراد خانواده و جامعه می رسانده است.

احترام به والدین همسران نیز از توصیه های بایاتیها ، با هدف حفظ انسجام و نظام خانواده بوده است:

یار گول تاخیب تلینه

الین ووروب الینه

قوی ساغ اولسون قایناتا

حورمت الر گلینه.

و هم چنین بایاتی زیر که عروس خانواده را به واقعیتی آگاه می کند که سالیان سال باید با آن زندگی کند و هنگامی که خود در مقام نصیحت گویی قرار می گیرد،این بایاتی را دوباره برای فرزندان و یا عروسان خود بازگو می کند:

آلمانی آلما گلین!

آل یئره سالما گلین،

ائوده سوز – سوز چوخ اولار

اورگینه سالما گلین.

امروزه در روزگاری که حتّی با دارا بودن خانواده های هسته ای و جدا از هم و روزگار ماشینی که حتی در سال ،یکبار هم خانواده ها به دیدار هم نمی روند و کاملاً جدا از هم زندگی می کنند،متاسفانه شاهد این مسئله هستیم که اختلافات بین اعضاء خانواده روز به روز بیشتر شده و باعث سست شدن و از بین رفتن بنیان خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی و بنیان اصلی جامعه پذیری در اعضاء می شود.

در زمانه ای قرار داریم که تلویزیون ما به عنوان رسانه ملی و تأثیر گذارترین رسانه در سریالهای خود با نمایش چندین خانواده فامیلی که اعضاء در آن ، همه سر همدیگر کلاه می گذارند؛به نوعی مروج ناهنجاریهای موجود نیز می باشد.درست است که واقعیت امروز جامعه ما نیز همین است ولی باید دید برای جلوگیری از این گونه رفتارها چه کرده ایم؟! برای ریشه یابی و حل این موضوع چه کارهایی انجام داده ایم؟! آیا بهتر نیست رجوع کنیم به فرهنگ،تاریخ و فولکلور هر قومیتی، تا ببنیم آباء و اجداد ما چگونه جامعه ای سالم را به ما تحویل داده اند؟! جامعه ای که احترام به ریش سفیدان، بزرگان،اعضاء خانواده و قوم ، ارزش تغییر ناپذیر و حیاتی جامعه بوده و عدم رعایت آن تابو و عملی نابخشودنی به حساب می آمده است.

دایی ، دایی ، جان دایی،

جان سنه قوربان دایی

آنام پیلو پیشیریپ

گل بیزه مهمان دایی.

داماد خانواده همواره به عنوان پسر خانواده به حساب آماده واز ارج و قربت بسیار بالایی برخوردار بوده است.بعد از حرف پدر و بزرگتر خانواده حرف داماد حکم قطعی بوده و همه به آن احترام می گذاشتند و کارکرد این مطلب ،حفظ نظم و ثبات در خانواده بوده است:

یئزنه یئزنه جان یئزنه،

گل بیزه مهمان یئزنه

کوچون داغدان گلنده،

بیر قوزو قوربان، یئزنه.

تشویق به حفظ وحدت و انسجام از پیامهای تأثیر گذار بایاتیها بوده است.

قارشیمیزدا بو دوران،

بو زامانا،بو دوران

گلین قدرینی بیلک

دوشمز اله بو دووران.

ریشه بسیاری از مشکلات هنجاری امروز ما در فراموش کردن گذشته مان است، امروزه بجای اینکه مادران ما با درک صحیح از عواطف مادری و شیوه های انتقال محبّت بوسیله زبان مادری که طبق بررسی های انجام شده نقش بسزایی در رشد و شکوفایی ذهنی کودک دارد، سعی می کنند نقش های ترویج شده در جامعه امروز ی را در کودک خود نهادینه کنند، که این کار بسیار شتاب زده و احساسی می باشد.

دلیر مردانی که در راه حفظ خاک وطن عزیزمان شیر مردانه جنگیدند و جان خود را نیز در این راه از دست دادند در دامن همین مادرانی پرورش یافتند که لالایی مادرانه شان بایاتیهایی بوده است که از دل و روح مهربان و احساس مادرانه شان سرچشمه گرفته و ریشه در تاریخ و فرهنگ اجدادی مان داشته است ،قرن ها و قرن ها و هزاران سال ، مادران بایتیها را برای کودکان سرزمین خود زمزمه کرده ، نسل به نسل آن را برای ما حفظ کرده اند و یادگاری گرانبها برای ما به یادگار گذاشته اند.

چه زیبا می خواند مادری که دلش نمی آید کودک خود را از خواب شیرین صبح بیدار کند:

بالام گلیر یاتماغا،

بویویوب بوی آتماغا

صاباح یوخوسی شیرین

قییمیرام اویاتماغا.

در آخر شعر دوران کودکیمان را که زمزمه همیشگی مادران و کودکان خلخال در سالیان گذشته بوده است را تقدیم مخاطبان عزیز می کنم.یقین دارم پدران و مادران امروز و کودکان دیروز الفتی خاص با این شعر کودکانه دارند:
آی طشی طشی طشی
ووردوم گیلانی کئشدی
ایکی خروس ساواشدی
بیری قانا بولاشدی
قان دئیلدی گوموشیدی
گوموشی وئردیم تاتا
تات منه داری وردی
دارینی وئردیم قوشا
قوش منه قانات وردی
قاناتدادیم اوشماقا
حق یولونی آشماقا
حق یولودا کلیددی
کلید بابام یانندا
بابام خلخال یولوندا
خلخال یولی سربسر
ایچنده آهو گزر
آهوونون بالالاری
هر گون آخشاملار ملر
خالخالون آداملاری
دسته دسته گول بزر..

نوشته پیشین : بایاتی های آذربایجان (1)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا